مبارک بادت این سال وهمه سال
اسدالله جعفری اسدالله جعفری

بنام خدا

 ((به میمنت تصویب قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان))

 

آنک از سلم وسلام باید گفت.

از نظم ونظام روایتی دیگر پرداخت.

ازقانون قلم ساخت وقلم  را قانون آموخت.

 تاقلم دیگر گونه راه پوید

سربرآسمان سایدوزلف در زلف ناهید گره بندد

باستاره بخندد وهم آغوش ثریا گردد

گلبانگ سربلندی بر گوش زمان خواند

تاسدرةالمنتهی معراج کند وخیمه بر شانه پروین زند

قرآن به ارمغان آورد وانسان را برهان بخشد

فرقان مأدبه باشد وعرفان شراب آن سفره

که دوش ملائک در میخانه زنند وگل آدم بسرشستند

مِلک و مُلک عقد معرفت بندند و گل مراد ببارآیند

سحر نقاب از رخ گشاید وحقیقت علم بر حرم زند وجنگ هفتاد دو ملت بکنار روند

    مبارک بادت این سال وهمه سال

همایون بادت این روزت همه روز  «سعدی»

آری، مبارک وهمایون بادت ای وطن، سال ها وماه هایت وگل مراد بباربایدت وباغ وبستانت همیشه خندان باد وغم از دل فرزندانت بدور بادا!

بیاوهمچوگل ای دل همیشه خندان باش

قرین شادی واز هرچه غم گریزان باش   «علی اشتری»

 

دیگر فصل خزان ومردگی ها سپری شد وبه یمن خون شهیدان وطن فصل زندگی آغاز نو یافته است وباید زندگی نو غازید:

بیاتابه شادی وفرخندگی

برآریم باهم دمی زندگی « امیر خسرو»

برآتش اندوه زنیم آب طرب

زان پیش که همچوخاک برباد شویم  « ابن یمین»

اما این آغاز نو وفصل مبارک وهمایون ،شکرانه دیگر می طلبد وسربر آستان جانان برخاک نهادن تااین فصل خرم وهمه حریم وحرم، دیگر بار به خزان نگراید وآسمان به غمزه ابرو گره نبندد ونعمت جاودانه بر مأدبه بماند:

اگر فضل خدابرخود بدانی

بماند برتو نعمت جاودانی « سعدی»

برهرچه کردگار تودادشکرکن

تابیش ازآن جزات دهد کردگار   «ابن یمین»

دوام دولت اندر حق سناسی است

زوال نعمت اندر ناسپاسی است          « سعدی»

نعمت صلح وآشتی ملی وهمدلی میهنی، نعمتی نیست که مردم افغانستان به آسانی وسرخوشی آن را بدست آورده باشند .بلکه این نعمت خون بهای شهیدان پاکباز وطن ،خون دل خوردن های مادران فرشته خوی میهن،داغدار شدن پدران استخوان آهن کشور،بحجله عزا نشستن دوشیزه گان آب وآیینه وچشیدن تعطم تلخ هجرت وآوارگی ابنای مام میهن است

پس باید این نعمت را بر مأد به وطن پاس داریم، تا گلبن گلشن میهن، همواره گل بار وگلاب افشان باشد:

آسایش وآبادی هرملت وهرملک

درگسترش صلح توان جست نه درجنگ  « بخشی خوانساری»

اگرپیل زوری وگرشیرجنگ

به نزدیک من صلح بهتر که جنگ « سعدی»

 

صلح در سایه همدلی ببار می نشیند وثمر می بخشد ،وهمدلی آبشخورش گفت وگو وشوری وشور ومشورت است واین چهارعنصر معرفتی،چهار عنصر اساسی تمدن می باشند وحیات باسلم وسلام بر این چهار قائمه بنیاد نهاده شده است.

علاوه بر این که این چهار عنصر معرفتی حیات مدنی وهمزیستی قانون مدارانه هستند ،خود چشمه زاینده معرفت هستند ودر سایه حاکمیت گفت وگو،شوری،شور ومشورت است که عقل ها به سرمنزل صواب می رسند وکشتی حیات را بر ساحل سلم وسلام لنگر می اندازد

حصار ندامت بود مشورت

زتیر ملامت رهاند تورا  «رسا»

مشورت ادراک وهشیاری دهد

عقلها مر عقل رایاری دهد  « مولوی»

هرکه درکارها مشوره کرد

گلبن باغ دولتش بشکفت   «ابن یمین»

این گلبن باغ دولتش بشکفتن ،چیزی نیست جز همان گل بی خارمحبت:  

به مشامی که رسد بوی دلاویزمحبت

جزمحبت گلی از گلشن ایام نبوید   « رسا»

بیگانه اگر وفاکند خویش من است

ورخویش جفاکند بداندیش من است  « خیام»

بنده حلقه بگوش ارننوازی برود

لطف کن لطف که بیگانه شودحلقه بگوش      « سعدی»

خویشی وخوشی در این نیست که پيوند خونی باید داشت ،بلکه خویشی وخوشی در حرمت نهادن ها وکرامت همدیگر را پاسداشتن است تا کسی به کرامت انسانی وحرمت شهروندی همدیگر حرمت ننهند سخن گفتن از خویش وخویشاوندی  عکس لیلی بر آب کشیدن است.

باتصویب قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان در پارلمان افغانستان ،افغانستان یک گام جدید وبلند بسوی دموکراسی وقانون مداری برداشته است.

تصویب قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان ، علاوه بر این که برای خانواده بزرگ تشیع وهزاره های افغانستان یک موفقیت وامتیاز بزرگ بشما می رود ،در عرصه بین الملل ونهاد های مدنی وسازمان های حقوق بشر برای افغانستان یک کارت امتیاز ونشانه طلایی محسوب می گردد وچهره کره وتروریست مأبانه ومخدر خیز افغانستان را بدل به چهره تابنده ودرخشان می سازد.

  با تصویب این قانون ،مذهب اهل تشیع (كه عمدتا هزاره های افغانستان را تشکیل می دهند)افغانستان قانون مند شد واین بخش عظیم از شهروندان افغانستان ،از جایگاه قانونی به دستورات مذهبی شان عمل خواهند کرد ودیگر از آپارتایت مذهبی ونازیسم شهروندی خبری نخواهد بودکه تمامیت خواهان مذهبی ونازیسیم های فراقانون بتوانند هزاره های افغانستان را به مسلخ بفرستند وقربةالی الله قربانی کنند وجواز ورود به بهشت دریافت کنند.

اینجا جادارد که یاد شهیدان پاکباز وطن را گرامی بداریم وبه روان تک تک آن سرخ جامگان راه آزادی وپاسداشت کرامت انسانی درود بفرستیم ومخصوصا یاد شهید اقالیم قبله وپیشوای شهیدان نهضت های آزادی بخش جهان شهید مزاری را گرامی بداریم.

یاد اورا که اگر صداقت وصلابت ومیهن دوستی وشیعه خواهی وحق طلبی او نبود امروز از حق هزاره وحقوق مدنی ودینی شیعه هم خبری نبود که نبود.

اما افسوس که او بسیار زود پرکشید واین رستاخیز بزرگ را ندیدتا گل مهر برلبان خداخوانش به شکوفه می نشست وجان وجهان را عطراگین می ساخت.

یقینا اگر اوامروزدرمیان ما  بود این شیرینی صدچندان می شد وبابای قوم وناجی امت با همان چپن ملی ولبخند هزارگی وغرور افغانستانی خود علم ظفر رابر تارک تاریخ به اهتزار در می آورد پای برفرق غم می نهاد و:

چون گل بخندونغمه بلبل بگوش گیر

زیراکه هیچ نغمه چوصوت هزارنیست              «فردوسی شیرازی»

یاد او را گرامی می داریم وبه روان پاک او وهمه ی شهیدان راه آزادی وطن عزیز درود وسلام وتحیت می فرستیم.

اما انسانیت وجوانمردی وعنعنات افغانی حکم می کنند که از سربازان گمنام وفرزندان صادق هزاره تشکر کنیم که در عالم ناشناسی وگمنامی با تمام صداقت وتعهد انسانی وعشف مذهبی ورسالت ملی این قانون احوال شخصیه اهل تشیع را تدوین کردند.

من یقین دارم که اگر پیشوای شهیدان وناجی امت وباباي قوم، مزاری بزرگ درمیان ما بود ،این فرزندان صادق ودختران کمال وجمال وحسن هزاره راعزیزمی داشت وجایگاه علمی وقانون شناسی ایشان را پاس می داشت وبسیار بسیار بسیار تکریم می کردند.

حال که آن بزرگ مرد نیست بر رهروان راه او است كه این فرزندان ودختران عزیز ومعزز هزاره را تکریم کنند واین کار بزرگ ورستاخیز علمی ایشان راقدر نهند ونام ايشان را بعنوان تدوین گران قانون احوال شخصیه بر تارک تاریخ نقش زنند ومدال شایستگی علمی به ایشان عطاکنند.

وظیفه ملی وقانونی دولت اسلامی افغانستان است که از این سربازان گمنام وطن بطورشایسته قدر دانی کند وبهوش باشند که کسانی دیگر بنام وزیر ونمی دانم چه بلای دیگر این کار بزرگ را به خود نسبت ندهند وبه نفع خود مصادره ننمایند.

این قانون را که رستاخیزی است در عالم قانون گزاری وقانون شناسی،هیچ شخص ونهاد ووزیر ومعاون ومرجع تقلیدی تدوین نکرده اند بلکه جمعی کوچی  از فرزندان ودختران  عالم وحقوق دان وحقوق شناس هزاره در حوزه علمیه مشهد مقدس با کمترین امکانان وبدون دريافت هيچ گونه هزينه ودست مزدي از طرف مدعيان قيادت ورهبري جامعه هزاره ويانهادي ديگري ،بلكه فقط باقناعت وعزت نفس اين كار سترك را به سامان رساندند.

دولت اسلامي افغانستان خوب مي داند كه تدوين اين كار ،وظيفه دولت اسلامي افغانستان بود كه بايد اين كار را انجام مي داد وباز دولت اسلامي افغانستان خوب مي داند كه اگر دولت اين مجموعه قانون را تدوين وآماده مي كرد، چه قدرزمان مي برد وبايد چقدر هزينه تدوين مي پرداخت وناز ده هاحقوق دان وحقوق شناسي طماع وپرمدعايي را مي كشيد كه....

اما اكنون كه اين فرزندان راستين وطن، بدون منت وهيچ گونه چشم داشت مادي، اين رستاخيز تقنيني را به سامان رسانده اند ،آيا وظيفه ملي وقانوني واسلامي دولت جمهوري اسلامي افغانستان نيست كه از اين فرزندان صدق وطن تشكر وقدرشناسي كنند؟

آيا دولت به اين وظيفه ملي اسلامي وقانوني خود عمل خواهد كرد؟ ويا اين كه راه اسلاف خود را در پيش خواهد گرفت وبه جرم هزاره بودن اين عزيزان  ،قدر شناسي ازايشان را به تاريخ خواهد سپرد؟وآپارتايت مذهبي ونژادي را در پيش خواهد گرفت؟


February 10th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي